برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن للتّخطيط ادامه... لِلتَّخْطِيطِ تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به عربی
برنامه ریزی کردن Program, Plan ادامه... Program, Plan تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به انگلیسی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن planifier, programmer ادامه... planifier, programmer تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به فرانسوی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن planen, programmieren ادامه... planen, programmieren تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به آلمانی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن योजना बनाना , कार्यक्रम बनाना ادامه... योजना बनाना , कार्यक्रम बनाना تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به هندی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن منصوبہ بنانا , پروگرام کرنا ادامه... منصوبہ بنانا , پروگرام کرنا تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به اردو
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن পরিকল্পনা করা , প্রোগ্রাম করা ادامه... পরিকল্পনা করা , প্রোগ্রাম করা تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به بنگالی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن kupanga, kuandaa programu ادامه... kupanga, kuandaa programu تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به سواحیلی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن plan yapmak, programlamak ادامه... plan yapmak, programlamak تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به ترکی استانبولی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن 계획하다 , 프로그램하다 ادامه... 계획하다 , 프로그램하다 تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به کره ای
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن 計画する , プログラムする ادامه... 計画する , プログラムする تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به ژاپنی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن לתכנן ادامه... לתכנן تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به عبری
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن merencanakan, memprogram ادامه... merencanakan, memprogram تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به اندونزیایی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن планувати , програмувати ادامه... планувати , програмувати تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به اوکراینی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن планировать , программировать ادامه... планировать , программировать تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به روسی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن plannen, programmeren ادامه... plannen, programmeren تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به هلندی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن planear, programar ادامه... planear, programar تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به اسپانیایی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن pianificare, programmare ادامه... pianificare, programmare تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به ایتالیایی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن planejar, programar ادامه... planejar, programar تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به پرتغالی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن 计划 , 编程 ادامه... 计划 , 编程 تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به چینی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن planować, programować ادامه... planować, programować تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به لهستانی
برنامه ریزی کردنبَرنامِه ریزی کَردَن วางแผน , โปรแกรม ادامه... วางแผน , โปรแกรม تصویر برنامه ریزی کردن دیکشنری فارسی به تایلندی